ایلیاایلیا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

قشنگترین پسر دنیا ایلیای عزیزم

ایلیا جون خوش اومدی

1390/5/3 18:35
نویسنده : خاله سعیده
1,770 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام ایلیای ناز و خوشگل و جیگر من

میخوام برات از روزی بگم که وجود نازنینت به جمعمون اضافه شد

15 مرداد 88 صبح خیلی زود بود.مامانتو بردیم بیمارستان.

من اومدم تا دم اتاق زایمان.لباسای عمل رو به مامانیت پوشوندم و   رژلب مالیدم به لبای قشنگش و ازش عکس گرفتم و بوسش کردم و فرستادیم که بره اتاق عمل.

من تو اتاق انتظار منتظرانه نشسته بودم و ثانیه ها رو میشمردم.هم خوشحال بودم هم نگران.

ساعت 7:40 دقیقه صبح به دنیا اومدی ولی دکتر هنوز نیومده بود که بهمون خبر بده. با خودم میگفتم خدایا چرا نمیاد.چرا هیشکی نیست .ساعت 8:15 دقیقه دکتر اومد و گفت هردوتاشونم حالشون خوبه

از خوشحالی اشک تو چشام حلقه زد

مامان رو آوردن بخش .بابات و مادربزرگت و مامان من رفتن تو ولی پرستارا منو نذاشتن گفتن باید صبر کنی تا وقت ملاقات.

منم داشتم غصه میخوردم .بابات اومد و گفت بیا بریم تو . ولی پرستار دید و نذاشت.

دوباره تنها  موندم .بالاخره منو با دوز و کلک آوردن تو.

مامانت تازه به هوش اومده بود و منو میخواست .منم که بالاخره اومدم تو تا مامانت منو دید خوشحال شد و بوسم کرد.

منم تا وقتی که ایلیا جونم رو ببینم اونجا تو اتاق بودم ولی پشت در قایم شده بودم.بالاخره ایلیا جونم رو آوردن تا مامانی شیرش بده .همین که دیدمت گفتم واااای مثل فندق میمونه.

ازت عکس گرفتم و بابات دعوام کرد که الان بچم مریض میشه.عکس نگیر.منم قاچاقی ازت عکس گرفتم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)